آقای بنفش

لبخند بزن ، دنیا به لبخند تو محتاجه :)

لبخند
یک منحنی ساده است
که میتواند هزاران بار معجزه کند
چرا از هم دریغ کنیم ؟
پیامبر شادی هارا ...

بچه که بودیم شبهای تابستون میخوابیدیم روی پشت بوم و به ستاره ها نگاه میکردیم ، چهارتا بچه ی قد و نیم قد که حسابی با هم رفیق بودیم . خواهرم درخشان ترین ستاره رو نشون میداد و میگفت این ستاره ی منه ، ستاره ی داداش بزرگه رو هیچوقت پیدا نمیکردیم ، انگار فقط خودش میدید . من که نمیتونستم صبر کنم تا نوبتم بشه ، میپریدم تو حرف داداش وسطی و میگفتم اون که از همه بزرگتره مال منه ، داداشم میگفت نمیشه که ، اون ماهه !!!! و من با همون لجبازی بچگونه م میگفتم اما من اونو میخوام ، اون مال منه . خواهرم میگفت چیکارش داری ؟ بذار هرکدومو دوست داره انتخاب کنه و من خوشحال از این که ستاره ی من از همه بزرگتره انگار توی دلم قند آب میشد . شب های بعد اما ماه به مرور کوچیک و کوچیکتر شد تا شبی که دیگه دیده نمیشد . مامان گفته بود هر آدمی یه ستاره برای خودش داره که تا آخر عمر باهاشه ، پس چرا ستاره ی من رفته بود ؟؟!! چیکار کرده بودم که تنهام گذاشته بود ، من که کسی رو اذیت نکرده بودم ! من که همیشه به گلدونا آب میدادم ، من که همیشه پاهای ننجون رو ماساژ میدادم و برای باباجون شعر میخوندم .

شب بعد هم ستاره ی من تو آسمون نبود ، غصه میخوردم اما از دوست داشتنش دست نکشیدم ، تا اینکه دوباره برگشت ، لاغر شده بود اما هنوزم از بقیه بزرگتر و پر نور تر بود ، بعد از اون شب دیگه غصه نمیخوردم ، هر وقت ستاره م میرفت میدونستم که زود برمیگرده ...


هنوزم آرزوهام از اطرافیانم بزرگتره ، هنوزم همه ی سعی ام رو میکنه که کسی رو نرنجونم ، هنوزم گاهی آرزوهام غیب میشن ، هنوزم گاهی غصه میخورم ...

اما هیچوقت دست از خواستنشون نمیکشم  :)

  • آقای بنفش

ماجرا خیلی ساده بود ، من از اعماق وجودم میخواستم که یه خواهر داشته باشم و خب این اتفاق افتاد ...

تق تق تق ، کیه ؟ ، من خواهرتم اومدم که بیام توی زندگیت :)

اوایلش خودمم باورم نمیشد ، اما وقتی چشمامو بستم و با دلم به ماجرا نگاه کردم فهمیدم که چقدر از ته ته قلبم دوستش دارم .


:: تولدت مبارک خواهر گلم :)

  • آقای بنفش
چقدر خوبه که هنوز پایبندیم به سنتهای نیاکانمون ، اینکه هنوزم توی این همه شلوغی یلدا رو یادمون نمیره ، که یلدا بهونه ای میشه برای دور هم بودن ، برای شاد بودن ، یلداتون مبارک :)

:: ویژه برنامه ی یلدای رادیو بلاگیها رو از دست ندید : رادیو بلاگیها
  • آقای بنفش
کاش مهربانی اکتسابی بود ، برای داشتنش کلاس میرفتیم ، یا مثلا شبیه یک افزونه میشد به شخصیتمان اضافه اش کنیم ، یا شبیه سرماخوردگی بخوابیم و بیدار شویم و ببینیم دچارش شده ایم یا نه کاش شبیه یک بیماری لاعلاج خفت زندگیمان را میگرفت و دیگر رهایمان نمیکرد ، یا حتی شبیه یک بیماری مادرزادی از بدو تولد همراهمان بود .
کاش مهربانی همان شغل پر درآمدمان بود و به مردم مهربانی میفروختیم ، مهربانیهای ارزان ، مهربانی های با کیفیت ، مهربانی های با ضمانت . نزدیک مناسبت های خاص هم که میشد حراج میزدیم ، مثلا حراج مهربانی به مناسبت شب یلدا . بعد کارمان حسابی میگرفت و همه جا شعبه میزدیم . معروف میشدیم و همه ما را با مهربانیمان میشناختند . و بعد حتی یک کارخانه میزدیم برای تولید مهربانی ...
کاش مهربانی شبیه یک پیراهن بود ، میپوشیدیم و مهربان میشدیم ...
ولی هیچکدام از اینها واقعیت ندارد ، مهربانی یک معجزه است ، که باید در وجود آدمها طلوع کند !

:: کاش این قدرت را داشتم که انسانهای مهربان خلق کنم ، و آن وقت زمین پر میشد از تو ...
 
  • آقای بنفش

همیشه دلم میخواست همه جا نفر اول باشم .

نبودن رو ، آخر شدن رو ، حتی میدونو رها کردن رو به دوم شدن ترجیح میدادم .

اما همیشه نفر دوم بودم ، جایی که ازش متنفرم ، دوم بودنِ لعنتی ...

  • آقای بنفش

یکی از المانهایی که آرامش این روزهام رو بهش مدیونم تغییر عقیدم در ارتباط گرفتن با دیگرانه ، تا چند سال پیش قضاوت دیگران خیلی برام مهم بود ، دوست داشتم همیشه همه خودِ واقعیِ من رو در بهترین حالت ممکن ببینن ، دروغ چرا گاهی حتی تلاش میکردم تصویر بهتری از خود واقعیم به نمایش بذارم و خب این کار رو خیلی سخت میکرد . اینکه آدم مورد تحسین همه قرار بگیره واقعاً حس لذت بخشیه ، اما خیلی طول کشید که بفهمم این حس لذتبخش چقدر کوتاه و موقتیه و در عوض داره چه آرامشی رو ازم میگیره .

  • آقای بنفش
ادامــه بده

به معجزه

به حضور

به عـطر ...


:: دانلود این آهنگ [ + ]

  • آقای بنفش

یادمه یه روزی گوشه ی وبلاگم نوشته بودم دنیای مجازی رو دوست دارم ، چون هیچکدوم از آدمهاش رو نمیشناسم . اما الان نظرم تغییر کرده ، دنیای مجازی رو دوست دارم چون چندتا از بهترین دوستهای زندگیم رو بهم داد . دوستایی که بودن کنارشون خودِ آرامشه ، میتونیم ساعت ها با هم حرف بزنیم و بخندیم ، داداشی که همیشه هوامو داره ، خواهری که وقتی حالم رو میپرسه و توو جواب میگم خوبم میگه مرسی که خوبی و من مطمئنم این جمله رو از اعماق قلبش میگه ، دوستایی که ازشون یاد میگیرم ، دوستایی که بهم لبخند میدن ، نگرانِ نگرانیهامن ، پا به پای غصه هامن ، عامل شادی هامن و من همه ی اینها رو مدیون همین دنیای مجازی ام .

دنیای مجازی رو دوست دارم ، چون بخشی از بهترین آدمهای زندگیمو بهم داد :)

  • آقای بنفش

از بزرگترین شکست هام وقتهایی بود که میخواستم جای خالی یه مرد دیگه رو توی قلب یه زن بگیرم

  • آقای بنفش

سلام . دوباره آمدم که از نو شروع کنم ، مدتی شبیه مرد بی خانمانِ خیابانگرد بین کوچه پس کوچه های این دنیای بی سرو ته چرخیدم و آخر سر دوباره پناه آوردم به همین خانه ی اجاره ای . فکر میکردم حالا که بلاگفا سونامی وحشتناکش را پشت سرگذاشته دوباره میتوان ساحل امنش را از هر کجای دیگر بیشتر دوست داشت اما اینطور نبود . برگشتم به خانه ی اجاره ای که حالا خوش رنگ و رو تر هم شده ، برگشتم چون نمیتوانستم حرفهایم را ننویسم . حرفهایی که نه گفتنشان را بلدم و نه ننوشتنشان را . دور بودن از وبلاگ برای ماهایی که چندسال از مهمترین سالهای عمرمان را همراهش بودیم خیلی سخت است ، برای ماهایی که همراه وبلاگهایمان بزرگ شدیم .

دست خالی هم برنگشتم ، همراهم یک عالمه دست یاری آورده ام تا شاید بتوانیم دوباره طعم شیرین روزهای خوب وبلاگستان را بچشیم .


:: با ما همراه باشید در  رادیو بلاگیها | Telegram.me/blogiha

  • آقای بنفش