کاش میشد همینجا دکمه ی توقف زندگیمو میزدم و تا ابد توی همین حال میموندم ، میموندم و نفس میکشیدم ، میموندم و عشق میکردم :)
- ۳۰۹ ـُمین روزِ سال
- دیدگاه ها
خرخون موجودی است به شدت طفلکی که عموماً در مناطق محروم میزیَد . وی
علارغم تلاش فراوانی که میکند نه تنها در قلب دوستان خویش جایی ندارد ،
بلکه در کبد دوستان خویش نیز جایی ندارد . و با یک نگاه عمیق تر خواهید
فهمید که او اصلاً دوستی ندارد و یک جورهایی همه به خون او تشنه بوده و
میخواهند اصلاً سر به تنش هم نباشد ! دانشمندان در این باره معتقدند که این
میزان عدم محبوبیت در رابطه با خرخون به نام گذاری وی باز میگردد . خب
راست هم میگویند دیگر ! مثلاً تصور کنید اگر این موجود را آهوخون مینامیدند
چقدر میتوانست محبوب تر باشد یا طاووس خون حتی !
واقعاً چرا خرخون
!!! شاید باورتان نشود ولی دانشمندان حتی در این باره نیز نظراتی دارند !
آنها معتقدند فلسفه ی شکل گیری کلمه ی خرخون به واسطه ی ترکیب کلمه ی خر به
معنای بزرگ و خون است که در نهایت به کلمه خون بزرگ ختم میشود . اما خب با
کمی تأمل در این باره به این نتیجه خواهیم رسید که دانشمندان قطعاً در این
باره مقداری زر میزنند و در اینجا بحث خر اصلاً بحث بزرگ و قوی بودن نیست و
صرفاً به واسطه ی آزار خرخونهای محترم و پست و فرو مایه و نچسب و دوست
نداشتنی جلوه دادن این قشر زحمت کش جامعه بوده است ولاغیر ! در ادامه نظر
شما را به مثالهایی در این باره جلب می نمایم :
گربه شور : وقتی چیزی را سَرسَری بشورید و مادرتان قصد دعوا کردن شما را داشته باشد از آن استفاده میکند .
بزخر
: به کسی که به دنبال بدبخت کردن دیگران است و قصد دارد اموال آنها را به
نامردانه ترین حالت ممکن بخرد میگویند . ( البته جا دارد از دانشمندان
تقاضا بِنُماییم در رابطه با خری که در بزخر آمده تحقیقاتی به عمل آورند )
شایان ذکر است در اینجا از خربزه ی نازنین نیز یادی کنیم !
نتیجه
گیری 1 : استفاده از نام حیوانات و ترکیب آن با افعال ، صفات و یا دیگر
اسمها صرفاً به قصد تخریب وی بوده و سازننده و به کاربرنده ی کلمه در واقع
دارد خیلی زیر پوستی به شما فحش میدهد
نتیجه گیری 2 : در مواجهه با
جمعی از خرخونها میتوانید برای راحتی بیشتر این گونه ی در حال انقراض را به
جای آهای خرخونها ، خرخونین ( در پاره ای از موارد خرخونات ) ، خرخونون ، و
خراخنه ( بر وزن فلاسفه مثلاً ) نیز مورد خطاب و تمسخر خویش قرار دهید .
با تشکر از توجه شما و تلاش بی اندازه ی دانشمندان و وقتی که در اختیار من گذاشتید .
امذاع : معلم کوچک و بی چشمداشت شما آقای بنفش :)
:: مناسبتی ، از نوشته های قدیم :)
یه موضوع مهمی رو میخوایم به یکی بگیم ، تو تلگرام بهش پیام میدیم ولی متوجه نمیشه ، توی واتس اپ پیام میدیم که فلانی تلگرامتو چک کن ، ولی خب بازم متوجه نمیشه ، بعد اس ام اس میزنیم که برو اون واتس اپ کوفتیت رو نگاه کن که خب کی اصن متوجه اس ام اس میشه ؟ بعد زنگ میزنیم که بگیم لامصب اون پیامتو بخون که خب طبق معمول گوشیها سایلنته و متوجه نمیشه ، بعد زنگ میزنیم خونه ی طرف که بگیم توروخدا گوشیتو لااقل جواب بده ولی طرف خونه نیست ...
ولی خدا نکنه یه عکسی که نمیخوای همه ببینن رو بذاری رو پروفایلت ، نوه عمه ی مادربزرگ پونه بهت پیام میده میگه عه عکستو :|
بخدا تو مسلمون نیستی کریم :)))))))
ماجرا خیلی ساده بود ، من از اعماق وجودم میخواستم که یه خواهر داشته باشم و خب این اتفاق افتاد ...
تق تق تق ، کیه ؟ ، من خواهرتم اومدم که بیام توی زندگیت :)
اوایلش خودمم باورم نمیشد ، اما وقتی چشمامو بستم و با دلم به ماجرا نگاه کردم فهمیدم که چقدر از ته ته قلبم دوستش دارم .
:: تولدت مبارک خواهر گلم :)
یکی از المانهایی که آرامش این روزهام رو بهش مدیونم تغییر عقیدم در ارتباط گرفتن با دیگرانه ، تا چند سال پیش قضاوت دیگران خیلی برام مهم بود ، دوست داشتم همیشه همه خودِ واقعیِ من رو در بهترین حالت ممکن ببینن ، دروغ چرا گاهی حتی تلاش میکردم تصویر بهتری از خود واقعیم به نمایش بذارم و خب این کار رو خیلی سخت میکرد . اینکه آدم مورد تحسین همه قرار بگیره واقعاً حس لذت بخشیه ، اما خیلی طول کشید که بفهمم این حس لذتبخش چقدر کوتاه و موقتیه و در عوض داره چه آرامشی رو ازم میگیره .