من همیشه آدم دلخوشی بودم ، دلخوش به یک عالمه چیز کوچک و بزرگ و حالا گنجاندن دلخوشی ها در صد کلمه برایم شبیه پاپ کورن درست کردن های سوسن شده که معمولا محاسباتش در مورد حجم ذرت مورد نیاز نسبت به فضای ظرف ، درست از آب در نمیاید و در نهایت تبدیل به یک اثر هنری میشود .
[ میتوانید درب قابلمه را در نوک کوهی از پاپ کورن تصور کنید که تمام فضای آشپزخانه را گرفته ؟ ]
دلخوشی های کوچک و بزرگ سوخت موتور زندگی ماست که نباید بگذاریم ته بکشد ، مثلا همین که کارها به خوبی انجام میشود ، به ساعت نگاه میکنم و به این فکر میکنم که امروز موقع برگشتن به خانه چه چیزهایی بخرم و بعد از شام چه سریالی میبینیم یا چه کتابی میخوانیم یا چه بازیای میکنیم برای من حکم سوخت جت را دارد .
دلخوشم به تک تک ثانیه های زندگی ، که نمیشود فهمید برای روز بعد چه ماجرایی پیش رویمان خواهد بود ، اصلا باید یک دفتر جدید بردارم و شروع کنم به نوشتن دلخوشی های ریز و درشت ، که حتی نوشتنشان هم دل آدم را خوش میکند ، یک روز شاید چند جلدش را منتشر کردم ، اسمش هم میشود زندگی آقای دلخوش ، یا شاید هم سرخوش ، چه فرقی میکند ...
بیشتر از صد کلمه شد نه ؟ :]
پن : سلام :)
.
+ اگر وبلاگ سوسن را دنبال میکنید که هیچ ، اما اگر دنبال نمیکنید ، واقعا چرا دنبال نمیکنید ؟
مخصوصا حالا که یکی از برجستهترین اساتید جهان در حال برگزاری بزرگترین کلاس زبان آنلاین در سطح میان ستاره ای است ؟
قول میدم شاهزاده ی شب برایتان تبدیل میشود به بهترین معلمی که میشود تصور کرد ، بقیه ماجرا را از خودش بپرسید. [ لینک پست مربوطه ]
- ۲۳۹ ـُمین روزِ سال
- دیدگاه ها